English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6961 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decision theory U نظریه تصمیم گیری
decision theory U تئوری تصمیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to come to a decision U رای دادن [قانون]
decision U علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision U نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision U تصمیم گیری برای انجام کاری
decision U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
take a decision U اتخاذ تصمیم کردن
to come to a decision U تصمیم گرفتن
decision U مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision U قرار
decision U عزم
decision U تصمیم
decision U حکم دادگاه داوری
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision U نتیجه
decision U رای
decision U برنده با امتیاز
decision U برنده کشتی با امتیاز
decision box U جعبه تصمیم
to plead against a decision U نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
decision criteria U ضوابط تصمیم گیری
decision height U حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision instruction U دستورالعمل تصمیمی
decision altitude U ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
logical decision U تصمیم منطقی
decision model U الگوی تصمیم گیری
to make a decision U رای دادن [قانون]
split decision U رای اکثریت داوران
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
final decision U رای قطعی و نهایی
premature decision U تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
decision maker U تصمیم گیرنده
decision tree U درخت تصمیم
decision tree U اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree U مسیر تصمیم گیری
decision table U جدول تصمیم گیری
decision table U جدول تصمیم
decision table U جدول تصمیمی
decision symbol U علامت تصمیم
decision structure U ساختار تصمیم
decision process U فرایند تصمیم
decision making U تصمیم گیری
decision variable U متغیر تصمیم گیری
to make a decision U تصمیم گرفتن
decision instruction U دستورالعمل تصمیم
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
decision making policy U سیاست تصمیم گیری
It was a well - timed ( timely ) decision . U تصمیم بموقعی بود
A one-sided(unilateral)decision. U تصمیم یکجانبه
make or buy decision U تصمیم به ساخت یاخرید
decision support system U سیستم پشتیبانی تصمیم
theory U تئوری
theory U نگره فرضیه
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
second best theory U نظریه بهترین دوم
theory U نظریه
theory U نگرش
theory U تحقیقات نظری
theory U فرض علمی
theory U اصل کلی
theory U علم نظری
in theory U د رعالم فرض
theory U اصول نظری
in theory U درعلم نظری
theory of value U نظریه ارزش
value theory U نظریه ارزش
So much for theory! <idiom> U به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
theory U مباحث ریاصیاتی محض
theory U فرضیه علمی تعلیم
theory U فرضیه
queuing theory U نظریه صف بندی
queuing theory U نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
queuing theory U نظریه صف
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
one factor theory U نظریه یک عاملی
representation theory U نظریه نمایش
sampling theory U نظریه نمونه گیری
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
social theory U نظریه اجتماعی
queing theory U نظریه صف
molecular theory U نظریه مولکولی
perturbation theory U نظریه اختلال
theory of law U فلسفه حقوق
network theory U نظریه شبکه
plutonic theory U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
poisson theory U تئوری پویسن
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
price theory U نظریه قیمت
price theory U اقتصاد خرد
probability theory U نظریه احتمالات
probability theory U نظریه احتمال
quantum theory U تئوری کوانتوم
need press theory U نظریه نیاز- فشار
quantum theory U نظریه کوانتومی
replacement theory U نظریه جایگزینی
switch theory U نظریه راه گزینی
underconsumption theory of U cycle business
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
valence theory U نظریه والانسی
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
theory of numbers U نظریه اعداد [ریاضی]
set theory U نظریه مجموعه ها [ریاضی]
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
Order theory U ترتیب جزئی [ریاضی]
quantum theory U مکانیک کوانتومی [فیزیک]
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
two factor theory U نظریه دو عاملی
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
switching theory U تئوری سوئیچینگ
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
theory of accumulation U نظریه انباشته
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
theory of fault U تئوری تقصیر
theory of numbers U نظریه اعداد
theory of preformation U فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
theory of relativity U نظریه نسبیت
theory of rent U نظریه اجاره
theory of saving U نظریه پس انداز
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
three component theory U نظریه سه مولفهای
transformational theory U نظریه تطور
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
equilibrium theory U نظریه تعادل
facet theory U نظریه رویه ها
field theory U نظریه میدانی
field theory U تئوری میدان ها
field theory U نظریه اساسی میدان
fuzzy theory U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
game theory U نظریه بازیها
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory U نظریه بازی
game theory U تئوری بازی
general theory U نظریه عمومی
graph theory U نظریه گرافها
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
graph theory U تئوری گراف
group theory U نظریه گروهها
group theory U نظریه گروهی
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
electron theory U تئوری الکترونی
electron theory U نظریه الکترونها
set theory U تئوری مجموعه ها
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
automata theory U نظریه ماشینها
balance theory U نظریه توازن
capital theory U نظریه سرمایه
classical theory U نظریه کلاسیک
cloaca theory U اعتقاد به مقعدزایی
communication theory U نظریه ارتباطات
communication theory U نظریه ارتباط
communication theory U تئوری مخابرات
consumption theory U نظریه مصرف
continuity theory U نظریه پیوستگی
set theory U نظریه مجموعه ها
duplicity theory U نظریه دو جزیی
economic theory U نظریه اقتصادی
electron theory U نظریه الکترونی
hartree theory U نظریه هارتری
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
innovation theory U این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
logic theory U نظریه منطقی
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
location theory U نظریه تعیین مکان
kinetic theory U نظریه جنبشی
labor theory of value U تئوری ارزش کار
local theory U نظریه اختصاصی
labor theory of value U نظریه ارزش کار
learning theory U نظریه یادگیری
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
innovation theory U نظریه نواوری
information theory U نظریه اگاهی
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
information theory U نظریه اطلاعات
information theory U نظریه خبر
density wave theory U نظریه موج چگالی
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
affective arousal theory U نظریه برانگیختگی عاطفی
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
crystal field theory U نظریه میدان بلور
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
young helmholtz theory U نظریه یانگ- هلمهولتس
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
A comparison of theory and practice. U مقایسه ای از نظری و عمل.
material theory of heat U پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
analytic number theory U نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی]
bard cannon theory U نظریه بارد- کنون
bargaining theory of wages U نظریه چانه زنی مزدها
benefit theory of taxation U نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
baeyer strain theory U نظریه کرنش- کشیدگی بایر
neb hypothesis or theory U فرض غباری یا سحابی فرض لاپلاس
marginal productivity theory of U distribution
malthusian theory of population U فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
union [set theory] U اجتماع [مجموعه] [ریاضی]
Intersection [set theory] U اشتراک [مجموعه] [ریاضی]
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
big bang theory U خرس بزرگ
dust cloud theory U نظریه غباری
Recent search history Forum search
1When I made my decision to retire,
0implication
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com